یکی از مسائلی که درباره پیامبر بحث می کنند، عصمت پیامبراسلام(ص)است. اگرچه درمباحث اعتقادی وکلامی دارای قدمت می باشد، اما از مهمترین مباحث کلام اسلامی دربین متکلمان و مفسران مسلمان بوده است. عده ای از علماء عصمت پیامبر را در قبل و بعد از بعثت ضروری میدانند ولی عده ای دیگ چکیده کامل
یکی از مسائلی که درباره پیامبر بحث می کنند، عصمت پیامبراسلام(ص)است. اگرچه درمباحث اعتقادی وکلامی دارای قدمت می باشد، اما از مهمترین مباحث کلام اسلامی دربین متکلمان و مفسران مسلمان بوده است. عده ای از علماء عصمت پیامبر را در قبل و بعد از بعثت ضروری میدانند ولی عده ای دیگر آن را شرط نمی دانند.
دراین پژوهش کلیاتی درمقوله عصمت،تعریف مسأله، پیشینه عصمت، طرح پرسشهاي اصلی و فرعی، حدود ، فرضیات، اهداف وروش پژوهش مطرح گردیده است. سپس به مبانی نظری تحقیق شامل زندگی علمي علامه طباطبایی وفخر رازی، ادبیات تحقیق شامل واژه شناسی عصمت، معنای لغوی واصطلاحی عصمت، عصمت درقرآن، عصمت ازدیدگاه دومفسرپرداخته شده است. منشأ ومراتب عصمت ازدیدگاه دومفسرشيعه وسني به بحث گذاشته شده است.
و همچنين دلایل لزوم عصمت پیامبر اسلام ازديدگاه آنان با استناد به آیات قرآن کریم بيان شده ومقایسه ای بین دو دیدگاه مطرح گردیده است. ودرپايان نيزمهمترین دلایل درباره مسأله سهو ونسيان نسبت به پیامبر اسلام وديدگاه علامه طباطبايي و فخررازي نيز طرح گرديده است.
پرونده مقاله
امامت و ولایت از کلیدواژههای قرآن و از بنیادیترین بحثهای کلامی میان شیعه و اهلسنت است. مفسران و متکلمان شیعه آیاتی از قرآن را دال بر اثبات امامت على(ع) و اهلبیت(ع) میدانند و با توجه به براهین عقلی و روایات موثق وسیره عملی پیامبر(ص) ، معتقدند که امامت یک امر انتصا چکیده کامل
امامت و ولایت از کلیدواژههای قرآن و از بنیادیترین بحثهای کلامی میان شیعه و اهلسنت است. مفسران و متکلمان شیعه آیاتی از قرآن را دال بر اثبات امامت على(ع) و اهلبیت(ع) میدانند و با توجه به براهین عقلی و روایات موثق وسیره عملی پیامبر(ص) ، معتقدند که امامت یک امر انتصابی از جانب حق تعالی می باشد و زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نخواهد بود .مفسران اهلسنت بر تفسیر شیعه از این آیات شبهههایی واردکردهاند. محمدعبده و رشیدرضا (صاحبان تفسیر المنار) با تأثیر از اندیشههای کلامی ابنتیمیه و فرقۀ وهابیت به این موضوع پرداختهاند. در مقابل مفسران شیعه از جمله آیتالله جوادی آملی در تفسیر تسنیم کوشیده است به این شبهات پاسخ دهد و قراین محکمی برای اثبات آیات امامت بیابد. با توجه به اینکه مسئلۀ امامت بهعنوان یکی از مناقشهبرانگیزترین بحثهای اعتقادی میان فرق اسلامی است، به مقایسه میان آرای متکلمان و مفسران کمتر توجه شده، هدف این پژوهش بررسی تطبیقی دو دیدگاه و بیان اختلافنظر دو تفسیر شاخص اهل سنت و تشیع است. پس از نقل هفت آیه و نقل روایات معتبر از مجامع حدیثی فریقین، دیدگاههای صاحب المنار (به عنوان نمونهای از علمای معاصر اهلسنت) و دیدگاه صاحب تسنیم (به عنوان نمونهای از علمای معاصر شیعه) طرح شده است. این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر دادههای کتابخانهای سامان یافته است.
پرونده مقاله
آیات و روایات فراوانی که دربارهی آموزهی عوالم پیشین وارد شده، اندیشمندان مسلمان را در طول تاریخ به نظریهپردازی پیرامون آن وا داشته است. حکمت متعالیه نیز به عنوان یک دستگاه معرفتی مبتنی بر روششناسی فلسفی و الهامگرفته از آموزههای ناب دینی، از این قاعده برکنار نیست؛ چکیده کامل
آیات و روایات فراوانی که دربارهی آموزهی عوالم پیشین وارد شده، اندیشمندان مسلمان را در طول تاریخ به نظریهپردازی پیرامون آن وا داشته است. حکمت متعالیه نیز به عنوان یک دستگاه معرفتی مبتنی بر روششناسی فلسفی و الهامگرفته از آموزههای ناب دینی، از این قاعده برکنار نیست؛ لذا ملاصدرا نظریهی ویژهای در مورد عوالم پیشین و نحوهی حضور انسان در آنجا ابراز داشته است. او معتقد است انسانها در رتبهای (نه زمانی) پیش از ظهور در عالم دنیا، هویات عقلیای داشتهاند که از پشت پدران عقلیشان بیرون کشیده شده و با شهود ربوبیت پروردگار، با زبان حال «بلی» گفتهاند و میثاق سپردهاند. در روایات شیعی نیز به وضوح از دو عالم «ارواح» (روحهای بدون بدن) و «ذر» (طینتهای دارای اراده و ادراک) سخن به میان آمده است. اما یکی از پیامدهای کلامی-معرفتی باور به این آموزه، مسألهی فطرت است. بر اساس نظریهی صدرالمتألهین، حضور در عوالم پیشین تأثیری در پیدایی و نیز کیفیت این حقیقت در انسان ندارد؛ زیرا فطرت عبارت است از خلقت ویژهی آدمی که در همهی انسانها مشترک و یکسان است. اما با توجه به روایات شیعی، فطرت انسان نتیجهی حضور و معرفت او در عوالم پیشین است؛ از این رو اولاً فطرتهای انسانها کاملاً یکسان نیستند، ثانیاً اختیار و انتخابهای انسان در نحوهی شکلگیری فطرت او نقش دارد، و ثالثاً برخی فطرتها ممدوح و برخی دیگر مذمومند.
پرونده مقاله